قلبم اما گریه هایش را نهانی می کند
اشک تنها مونس شبهای تارم بود وبس
اشک هم با غم دگر اما تبانی می کند
بلبلی در زیر باران نگاهم لانه داشت
اینک اما جغد شومی نغمه خوانی می کند
باغ قلبم از هجوم درد ها پائیز شد
غصه هم در آن به شادی باغبانی می کند